سفر هجده

منتشرشده: ژوئیه 11, 2011 در Uncategorized

همیشه روی دستهام راه می رفتم/ می روم

راه طولانی روی دستهام می دانی

با کمی از چیزی رنگی بازی کنان

می رفتم/ می روم  باز با دهانی باز

زمانی دراز بازی کنان با زبانی درازمی رفتم/ می روم

این جاده چقدر دراز است/ نیست؟

من که خیلی چیزها این روزها از ذهنم می پرد/ یادم می رود

تشنگی/ قهوه/ فراموشی امروز بود/ نبود؟

از صبح که کفش پوشیدم می شنوی؟

مثل موشی یادم می رود/ رفت می پوشم

این جاده ایستگاه ندارد/ دارد؟

کی به ایستگاه می رسیم دست / دست

روی صورت من شک شک شک شک

مثل کک مک کک مک روی صورتش

این جاده چقدر طولانی ست/ نیست؟

روی نگاه من ایستگاه نمی کند چرا

یعنی معنی معنی داریم می رسیم / خواهیم رسید؟

روبروی این چشم به ایستگاهی گاهی 

رودر روی  این چشم گاهی

روی این دستها گاهی ایستگاهی

در این راه طولانی

می رسیم به ایستگاهی راه راه همیشه

می شنوی چقدر برای یک فنجان زیر یک سایبان

تشنه ام/  قهوه / بودم

نیستی؟

 

مهدی رودسری

2011-07-11

 

 

 

 

 

 

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s