هیچ چیز از این همه همهمه اینجا اجتماع نکرد که رفتیم
اسم اتوبوس/ بوس بود
تابستان در تورنتو چهار ت دارد/ ندارد؟
خیابان همیشه منتظر ِجاده/ نیست؟
می دانستم که نمی آیی/ می آیی ؟
باقی
دو پا بر دوش و
دو انگشت لای سیگاری خاموش و
در دست ِدیگر فندک نشسته / آتش بسته
لازم نیست که یادت بروم که فکر نکنیم در بارۀ چیز/ شعر
گاهی / ایستگاهی / آشناست / نیست؟
ایست/استاپ!
می ایستد/ پیاده می شویم
میان ِلِی مربع های رنگی
لِی دایره های بی انتها
لِی لِی کنان پنچ ساله می شویم
آب / نوش / پنچاه ساله می شویم
جانآوازی لِی بازی کنان از رود
گرمای شرجی جولایی
می شنوی ؟ مستی
هستم / نیستی؟
مهدی رودسری
2011-07-13