در کافۀ موکا
شیر کاکائو با طعم کوکا
این طرف ِ خیابان است
زیر سایبانها و آدمکها چون قندیلها / هم سایه
قهوه با سیگاری کو؟ کجایی؟
کو کو همین جاست / کو کو کو کو
در همین کافۀ یک برابر ِهزار برابر ِمیلیون برابر ِمیلیارد برابر ِتو تنهایی
اگر فریاد نزنی زن غرق نمی شود مرد ویران و ناکام کودکی
کاش در آبی این کافه می شد نفس کشید / نمی شود ؟
به دیدار دلداری زیرآبی می شد شاید شناور نرفت/ رفت
خاطره در تنهایی میهمانی نمی دهد/ می دهد؟
انقلاب و رقص خواهران توامان منند
در این کافه چرا موش می دوانی در کفش
در این کافه با قهوۀ تلخ ، آه
لطفاٌ یک سیگار دیگر / سیگاری
از این همه مه به دنیایت خاکستری دست نمی کشی ؟
می کشی دمُت را / دنباله ات را / یکبار ِدیگر دست ؟
از این که همیشه می دودیم
می کشی از نوازش ندست / می کشی دست؟
نمی کشی ؟
مهدی رودسری
2011-08-02