بگذار تا مقابل ِروی تو بگذریم
سعدی
مثل ِقبلم / فیلم
مقابلِ همۀ حسرت های قدیمی
نگاه می کنم ساعت / ساعت
و در این فیلم ها خورشید حقیقی
ماه ِ حقیقی درخشان
و جنگلی که در آن پیاده روی می کنیم
و عبور خالی باد از لای خلوت ِ درختها حقیقی
و سگها / آه / نگاه ها در نگاه / کمی غریبه / آشنایی بیشتر حقیقی
تنهایی سنجاب ِ بازیگوش حقیقی
بلبل و باز آواز ِ حنجرۀ حقیقی
پا ها پا / ها کفشهات
می ایستد و می چرخد و نگاه / آه / انگار چیزی گم کرده
سیگار / انگار
به جستجوی همین آمده ایم / نه؟
روشن کن
مصنوعی که نیست؟
مهدی رودسری
2011-08-19