فقط یک نفر مانده با راننده
در آخرین ایستگاه
دیگری فقط سایه ایی / اِی
کنار ِما / اما / راه تمام نشده
چون یک قـُلـُپ از قهوۀ سرد
اتوبوسها / در دورها / تابوتند
ما خسته / اما نیستیم / فندک
و یک قـُلـُپ دیگر از قهوۀ سرد / گرمای دود
اشارۀ دوبارۀ ما به ماه / ماه به ما
وحرفهایی / کودکی / جوک / سیاست
کار ِ شاق ِ شبانه که بی شباهت به شهامت ِ عاشق برای انتقام گرفتن از عشق نیست
و دود / یک قـُلـُپ ِ دیگر
معشوق / سایه به سایه
دیدار ِ دو تنهایی در ته شب .
مهدی رودسری
2011-10-11