موِتـِفاهم (یک )
سریع در مانیتور ِ داخل ِ چشم
می نویسم تو را بیشتر دوست دارم
ای که زمین ِ گم شده را جستجو می کنی
زخمی به چرک نشسته را می بینی
واز خاطره ها آواز می خوانی پـ ُر تصویر
تو را بیشتر دوست دارم
ای نگاه ِ زمستانی امید ی دیگر در راه
که گفتگو می کنی با تقدیر
تو را بیشتر دوست دارم
تا مهلتی بدهی همراه ِ چای و دود ی از سیگار
جای گوش دادن به زبان ِ دیگری
دیگری را بیشتر دوست دارم
منظره ها را از مناظره ها بیشتر از پرداختن به غوغای دیگری
بیشتر دوست دارم
دوری از روز ی بی جستجو را
سکوت را
شب و روشنای قطبی را
بیشتر دوست دارم .
مهدی رودسری
2011-12-22
موتِـفاهم ( دو )
شب را فندکی آتشبار ِ سیگار می کند
خبرهای خوب می رسند
مثل شهاب هایی یکی یکی نخ می بـُرند و
روی سینۀ سفید صفحۀ زمستانی می سـُرند
مثل ِ اسکیت باز ِماهری خبرهای خوب می رقصند
دقیق در مه و هم آوای نغمۀ موزون ِ صحنه
و چون همۀ مادران ِ خسته ناپدید می شوند
مانده از غار ِ توچال دود
سیگار می کشم
سیزده ساله ام
شب و اجاق ِ آتش و شیون ِ آبشار در کنارم
آرامم
خبرهای خوب هم تا همین حالا همراهانم
از نگاهم شهاب هایی دیگر می گذرند
و فرو می روند در انتهای جنگل ِ یادم
تا انتهای بیداری سیگار می کشیم
مانده از غار ِ توچال دود
می نوشاند و می نوشیم .
مهدی رودسری
2011-12-22
موتِـفاهم ( سه )
گفت : سر ِ رودی اگر تلخص *می کردید شاعرانه تر نبود؟
با آبگینه ایی در نگاه توضیح داد
هموطنیم شاید
پرسید و گفت من اسم های کوچکو گاهی گم می کنم
اسم ِ کوچک ِ شما مدت هاست
حتی اسم ِ کوچک ِ خودموگم کرده ام سالهاست
آدرس ِ جدید و قدیم مهم نیست
دلم جان
زنده ایم
چون آبگینه ایی که مایل است بچکد
همواره از نگاه .
*تخلص
مهدی رودسری
2011-12-22
موتِـفاهم (چهار)
ایده های نو دانه دانه در آسمان
صحن ِ زمین آمادۀ فصل ِ سرد است
فرود می آیند ایده ها تا دام بگذارند
وردیف شوند پیش ِ کفشها یی که فراموش می کنند
راه رفته بر نمی گردد تا پای پیر را ببیند
خم می شوم
مشتی شهوت ِ سفید بر می دارم
گلوله می کنم تا در تفنگم بتِـپانم
و شلیک کنم سوی بندی درشعر
دوباره خم می شوم
با دستی که یخ نزده است نوازشت می کنم
اِی چشم های گوزنی تنها و مغرور
و گلوله ایی دیگر بر می چینم وشلیک می کنم
سوی ریسمان ِ منتظر ِ باد
گردنبندی می سازم از یاد
مرواریدهایی تا برازندۀ مهمانی تو باشد
که به دلیلی شاخۀ درختی می شکنی
پرت می کنی در برابر ِ همۀ تمناهام
و از بندم
گردنبندم
بی اعتنا عبور می کنی.
مهدی رودسری
2011-12-24