همۀ مُرده ها میان ِ زندۀ تو
شبیه مُردۀ تواند وقتی زنده بودند
و فکر نمی کردند زیباترین مرده ها
وقتی زنده اند نمی بینند
زیباترین زنده ها شبیه مُرده اند
و شبیه زنده ها نمی بینند
مُرده ها قبرها را نمی بینند
زنده ها عمق ِ گورها را نمی بینند
مُرده ها نمی بینند حفر ِ قبرها را
وقتی زنده ها در عمق ِ گورها رها می کنند
در انتهای تنهایی رهایی نیست مرگ را
کنار ِ تن هایی فقط تنهایی مدفون است
مدفن هایی مانده بر نامی
و بی نامی سنگین است
سنگی که نمی شنود دیگرپیامی
از آشنایی شاد یا غمگین
که نام دیگرش
مرگ یا زندگی نیست .
مهدی رودسری
2012-05-29