حشرۀ کمیابی بر پلۀ چوبی
چشم هاش را دست هاش می مالد
شاخک هاش را زبانش لیسه می کشد
بال های خفته اش را پاهایش نوازش می کند.
ما سرانجام از رفتن منصرف شده ایم
تمام ِ پرواز ها را بوران بلعیده است
اکنون فقط رادیو هشدار می دهد
مراقب ِ هر حرکت ِ نا سنجیده هستیم.
نمی خواهم ناگاه برمانمش
مراقب ِ هر حرکت ِ نا سنجیده
از خودم متنفرش کنم اش
مراقب ِ هر حرکت ِ نا سنجیده
کاش دوربینم آماده بود
و میعاد ما در مکانی دیگر بود
پله هایی که موریانه ها نجویده بودند
و ترس نپرسیده بود
آیا پایی بر من می گذاری؟
تا ناکجایی
به دیگر جایی اشکار کنم.
کاش آماده بودیم
تو می گریختی
پله ها می ماندند
بوران ، باران ، بار ِ دیگر
ما می رفتیم .
مهدی رودسری
2012-08-06