روی روف برف برف

منتشرشده: دسامبر 27, 2012 در Uncategorized

 

روی روف برف برف

 

روی روف ژوکی نشسته

البته موسیقی نمی نوازه

سازش شکسته

برده پشت ِ ابرهای ضخیم

ماه تعمیرش کنه

ماشین ِ من تو مکانیکیه

ساز فروش ها دکان دار بودند

بعدها مغازه دار شدند

سه تار را اکاردئون گفتند

از ساز   و   پوست    و    سریشم

اسکلت هایی که بعدها ساز می شن

و سازهای شکسته

وتابوت  تابوت  بود

جعبه جعبه  دکان ها دکان کنار هم

کلاه ِ ژوکر حالا سفیده

رد ِلاستیک از عبور خالی ی برف

سوت می زنه ژوکی

یک زندگی ی زمستانی

شبیه ساز شکسته نیست  والله

زندگی دیگر می کنه

مضرابش بی کار نیست.

 

مهدی رودسری

2012-12-27

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s