پیروان جمع
دوستان ِ نیم دشمن بر فرش ها نشسته
آنتن ها ایستاده سرک می کشند
روی تنهایی صندلی
وردی ریش می خواند
ریش ناگاه فالش می شود
گیر می کند در سینه خلط
پاشنه بر پاشنه می فشرد کفش
مضاعف یعنی درد ِ داغ
من از تی وی می بینم
غلط می راند لغت… اَخ … تف
خلط دان غریو می کشد
تکبیرررررررررررررررر
هورااااااااااااااااااااااااااااااا.
مهدی رودسری
2013-03-02