من وسواس دارم- پایان شب سیه سپید… !

منتشرشده: مارس 9, 2013 در Uncategorized

 

من وسواس دارم

خونوسواس  دارم

دست هایم را باید مرتب بشویم  

اگر تمیز نشدند یک بار دیگر

تمیز تر می شویم

بازهم بار دیگر

اگر تمیز نشوند

زیر ناخن ها را می شویم 

 فراموش نکنم تا آرنج ها را بشویم

تا ران   زانو 

مچ پا  مچ پا

یک پای دیگر که بردارم

 بالا  پریده ام 

از این خواب لعنتی  پرید ه ام

 کابوسی که سر ندارد

بالاتر از این کره خاکی آیا جایی هم وجود دارد

که با خون و درد

دوار نگرفته باشد  و دور خود نگردد تا ابد.

باید بگردم.

 

هنگامه کسرائی

2013-03-08

 

نباید نا امید شد

یه چک بغل گوش

نشد؟ نه؟

مشت و لگد

ناخوناشو می کشی می زنی تا

خون بالا بیاره نشد؟

یه جو همت ِ والا

یه سر دیگه توحلقۀ دار

آخر شب  تموم می شه

تمومم  که نشد خیالی نیست

تا لنگ ظهر خواب

نماز قضا

غسل جنابت قضا

منطورم جنایت نیست

 

جناب ما هم که جناب نبود باشه

اونم عالمه خودشو داره

 

بچه مجاهدا و کمونیست ِ روزنامه فروش

عالم دیگه ایی داشتند

 حالمو بهم نمی زدند

آخ  واخ هاشون زیر هشت، آخ  دیوونه ام

که دارم اعتراف می کنم.

 

همیشه با قمه و دو دور تسبیح

خستگی از تن در می کنم

شب که از راه  برسه

سپید نباشه خیالی نیست

 یه بطری دوای فراموشی

چسب دهن

 فردا شبم شب خداست

 

هنگامه کسرائی

2013-03-08

 

 

 

 

 

 

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s