فقط بلدوزر تانک قادر است
یکصد هزار و دویست و سی و چهار درخت
در پنج ساعت و شش دقیقه و هفت ثانیه و
هشت نهم ِ دم و ده آه ببرد و بعد
به پایین بپرد راننده از کابین تنگ ِو بعد
بیرون بکشد بغلی از جیب ِ جین و بعد
بنوشد چند جرعه جین و بعد
دود کند سیگاری علف و بعد
بقبولاند به چشم ِ چپ
که جنگل ها دشمنان ِ توپ های نازنین ِ گلف اند
و به فرمان ِ چشم های راست باید منهدم …
باقی را شما حدس بزنید
یکصد هزار و دویست و سی و چهار درخت
از جنگل ِ گـُه ِ قناری ها و پشکل ِ آهوها و
از مرداب های تولید پشه های آغشته به مالاریا … آه
حالا زیباترین چشم اندازهای خدا
چمنزار رقابت های مقدس است
مقبول تر نیست
یعنی قابل ِ قبول تر نیست
در واقع قانونی تر نیست
می فهمید تر نیست
یا اگر نمی فهمید به درازی همین چوب ِ گلف قسم
که احمق تر از منطق اید
و به اندازۀ همین نگهبان ِ تفنگ به دست هم
که پنج ساعت و شش دقیقه و هفت ثانیه و
هشت نهم ِ دم و ده آه مراقب ِخدماتِ ماست
شعور ندارید.
( بعد از مطالعه آخرین شمارۀ روزنامۀ خورشید
متن ِ بالا آمده بود پایین
تنها بود شعرش کردم .)
مهدی رودسری
2013-06-01