خیس از شوپن ام
دوست ندارم بر چتری بچکم
که زیر ِ قارچ ِ افشانش
والس ِ شما می رقصد
صدای مادرم از سوی پنجره :
سرما می خوری بیا
حوصلۀ تب تو دیگه ندارم
قرص های مسکن کجاست نمی دانم
لالایی پری زنگنه خواب ِ خواهرم
وطنم شوپن تر از کودکی
در انتخاب ِ بازیچه برای آینده
گریه برای بهترین گم شده ها می کند.
مهدی رودسری
2013-06-04