پس از رگباری تابستانی
سارها به شکار ِکرم ها آمده اند
دست ِمن از تفنگ ِ من که دوست من است
جدا می شود و او می میرد
گلوله ایی که شلیک نمی شود
پس از عزاداری به دادگاه می رود
و اعتراف می کند که بی گناه نیست
حتی باروت ها نیز اعتراض می کنند
پس از سال ها بی باوری بر این باورم
که رگبارش ِ هر تکراری متهم نیست
که کرم ها را فریب داده است
خیسم از این زندان سارها هم پرواز کرده اند .
مهدی رودسری
2013-06-25