خاک ِ غریب ( دو)

منتشرشده: ژوئیه 13, 2013 در Uncategorized

 

نوشته ایی از دیر باز به خودم:

مرده ام اما قلبم همیشه عاشق

بی دلیل نیست که هر غروب به سیاره ایی نامسکون سفر می کند

تا باورش کنی که هر صبح بر می گردد

پُر تپش تر از پیش

و آخرین خدا را بیرون می کشد از فلقی که دزدیده اند

از حفرۀ خون

و بر سینه اش گردنبندی درخشان انداخته اند

تا پنهان بماند آن جراحتِ  بی درمان

نظمساعت ِ نامریی

زنده به باتری ِ ریچارجبل *.

 

مهدی رودسری

2013-07-13

 

Rechargeable*

 

 

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s