و نام دیگرش که نام واقعی اش را گم کرده است
در ِ ازدحام ِنئون ها و وسعت ِ ویترین ها گم است
خاطره هایش هم در حرف هایم گم اند
ارتفاع آسمان تا ما چه کوتاه
سکته و سرطان چه ارزان
مقابل ِ قاب ِ افق که آمادۀ خواب است
زنی برهنه بر سازی سیمی ناخن می نوازد
تا راه رفته را بر نگردی
چشمم از پلک ِ باز ِ پنجره عبور نمی کند.
مهدی رودسری
2013-07-13