خاک ِ غریب ( پنج )

منتشرشده: ژوئیه 13, 2013 در Uncategorized

 

نیمه ایی که می خواست بر گردد مرده است

امضاء خود در پاسپورت را خورده است

عکس های دیروز زیر ِحرف های خود نوشته اند :

ما سربازهای شهید ِ جنگ ِ زنده ایم که شانس آورده ایم که ناتمام مانده ایم

او از مقابل آمد

بیرون کشید از انگشت همان حلقۀ خاطرات ِ در گذشته مانده را

و بیرون کشید از کیف

فندکی که من به یادگار به او داده بودم

آتش زد و اغتشاش آغاز شد

منصرف نمی شوم از جستجوی ِ تو

کمی آب در گلوی زخمی ی کوچه می ریزم

به راستی  که تبعید ِ خون

نیمه ایی که مرده است نیست .

 

مهدی رودسری

2013-07-13

   

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s