هر چند کرگدن ها و کروکودیل ها به ایستگاه رسیدند
و استقبال کنندگان را تصرف کردند
تو اما همان زن ِ اسطوره ها هستی
که مرد ِ اسطوره ها را می بوسد
و سرانجام به طنابی آونگ می کند
که خورشیدش بافته از اشعه های آفتاب
و انداخته بدون ِ برنامه ایی از پیش تدوین شده
چون کودتایی که خدا و انسان و رییس ِایستگاه
از وقوع آن بی خبرند
و رستم و خیام / سهراب و سپهری
سیاوش و شاملو / اسفندیار و مولانا
از وقوع آن بی خبرند
و حتی لگن ِ خاصرۀ اسلام شکسته در زیر ِمیز
از وقوع آن بی خبر است
و سرانجام ماه آفرید و فروغ / گردآفرید و پروین
از وقوع آن خبردار می شوند
ماسک به صورت می زنند
جاروش می کنند و در کیسۀ زباله می ریزند
و تحویل ِ شغالی می دهند جخ
امروز برندۀ شانس است
لیسیدن ِ زمان از نو
در مقابل ِ مادر ِ تاریخ .
مهدی رودسری
2013-09-06