تیشه بر ریشۀ شیشه ( بیست و سه )

منتشرشده: مارس 5, 2014 در Uncategorized

 

برف ِ بی رمقی امروز مهمان است

بیا بیرون از فیس بوک ببیندت

بیرون برو از خانه ببیندت

بگذر از کوچه ببیندت

از خیابان گذر کن ببیندت

در فنجان ِ قهوه

در قهوه فروشی ِغروب های فراموشی

در فال ِ امروز ببیندت :

زرافه ایی که به دوش می کشی امروز

به تنهایی  در لایتناهی

آتشی در یک قدمی جنگل

جنگلی در یک قدمی آتش و جنگ است

زرافه را به دوش می کشی و از خویش شرم نمی کنی

که با دو چشم زرافه ایی کوری

از خودت بیرون بیا بیرون ببینمت

در بیرون دید و پسندید و پرسید:

وقت نبستم ساعت چنده ؟

برف ِ بی رمقی زیر پام

آب می شد دوازده گفتم شاید

گفتم امشب مهمان ِ منی .

 

مهدی رودسری

2014-03-05

 

 

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s