این همین دم را
می نویسم ز همراهیم
اتوبوس فقط دو ریموند داره کارور
دست ِ دو نفر
من و تو در صندلی های چهار تایی
ردیف ِ پشت پنج تا
پشت تر تورنتو تهران و هواپیمایی
برف آفتاب آسمان
آفتاب آسمان برف
آسمان برف آفتاب
زمین گاه می درخشد
گاه مه تقدیری ادامۀ سفر
دست ِ دو نفر در دست ِ دونفر
هم چنان که به مقصد نزدیک می شویم
آشنایی ها پیرتر می شوند ریموند
شنایی ها سیگار تعارف می کنند
اگر دستت را از دستم بیرون نکشی
بعد در ایستگاه
یک نفس مصاحبت
بعد
یک نفس نوشیدن و
رفع ِسفر کوشیدن
این دم همین
این خستگی .
مهدی رودسری
2014-03-06