توپ كه شليك شد در دقيقه نود و يك
شليك نود دقيقه را يك توپ شد
در دقيقه يك شليك نود توپ شد
يك شد نود شليك كه در راه بودى
نديدى
امد و چمن دروازه بان را نگريست
دروازه بان بر چمن گريست
نديدى
هميشه در دقيقه يك به اضافه نود
اتفاق مى افتد
نديدى
سوت بعد از نود و يك اغاز شليك پايان شد
فكر نكن
نود و پايان يك شليك اغاز شد
بعد از پايان يك اغاز ديگر و
شليك يك سوت ديگر شد
به دروازه خانه و خانم
كه مى ايد و خاك انداز
به اندازه چشم مى گيرد در
دست ديگر جارو مى گيرد در
جادوى ديگر خانه مى گيرد در
شادى اين همه نظر در مى بندد و
توپى كه شليك مى شود در يك
به اضافه نود مى گيرد و
بعد از يك اينده در اغوش هم
خاطره در خواب و
خواه بيدارى
بالش شب مى گيرد در
شادى هم مى گردد و
مى گويد:
نبودم
به خوابم نيامد و
مى ايد توپ
شليك مى كنم
مى دانم .