تاتر دار

منتشرشده: جون 19, 2024 در Uncategorized

هانا کسرایی

روز می گذرم از من و

باز منجمد حالا

در تمام اشیایی که

هر چه نفس می کشم

آهسته تر می شود خانه

در سرفه های ساعتی که

بند هم بیایم

تا بیداری

از آلزایمر ِ تاریخ

فراموشی ها گذشته

قطره های آبی که

تن هم بدهم به خنکای شهوت

تا تازه شدن

از کهنه گی استبداد

قرن ها گذشته

در استکان چایی که

داغ هم بشوم

تا برهوت باور

از صبح اخبار مستاصل

حوصله ها گذشته

منجمد باز

در قاشق و بشقاب و

میز و صندلی و

مبل و موکت و آباژور و

نقطه هایی که چین

هر چقدر هم‌ بخورم

باز سر ریز‌ باید بکنم از خودم

سرتر از سور هم اگر

تن باید بدهم باز به رئال

لخم ِ واقعیت‌ ِ عنکبوتی که

تکثیر می کند هر شب

یک حشره ی آزادیخواه را

در تاتر چشم های مرکبی اش

گره می زند تار را

بر سقف شب اش وقتی، دار

خیره این بار

به آمبولانس‌هایی که

لاس می زنند با عزراییل

زیر ِ چراغ ِ برق

در شهوت ِ چهار جسد

بر برانکارد نفس نفس

مقابل ِ بی نداگاه

منجمد باز و

با من تمام ِ میدان سنگ

سوی سنگستان اما

در جیغ ِ ‌ممتد ِ اذان

حالا

آنها.

تاج

منتشرشده: جون 19, 2024 در Uncategorized

هانا کسرایی

چند بار خم باید بشوم

با این تا و

جیم ات که مجروح ام

می تراشی تن ام وقتی یاقوت

می قرمزی غلیظ از قلب رقیق

می بندی چشم ام عقیق

می دزدی از ماه دور نور

چند بار خم باید بشوم با این

که می کشی خنجر

خنجاخنج بر این

جناغ مجروح

سرم می کاری

پا در هوا و با من

هزار مزدک همه در خاک

چند بار خم باید بشوم

که گردن می زنی در دم

با قتل ام عام و خاص

به شمشیری آخته و همه خلاص

می آکرو باتی بر طناب

عبور می کنی از کتف ام

تا آخر تاریخ آخآخ ذوالاکتاف

چند بار خم باید

که می شنایی در کوه چشم ها

میل داغ‌ می کشی در خالی حدقه ام

خواجه ی مقطوع یا موصول

از وصل تو چه حاصل تاجدار

چند بار خم

که سرب سوزان می ریزی در گلوم

لخم ام می کنی در حمام قیر

شاه اسمای عیل یا علیل

لام ات سالم هم، بی پوستم غلفتی

چند بار

که زنده زنده‌ می دری

به یک لقمه شاه ِ حرام عباس

زنده خواران ات ام عبوس

بی چشم و گوش و دماغ

دهن هم اگر بی بوس

چند

که لنگ ام می کشی لنگان

تا اتاق تمشیت ِ رضاها

مشیت اولی اجاق برق و

قهوه سیاه قبل آمپول هوا

دومی قپانی و آپولو و

سومی جسد کابوسی

باد کرده حالا

آن دور

بر آب های تبعید

هی هات!