به سگی باختیم
که خود را به در و دیوار ِعالم می زد
وهیچ پنچره نبود
تا از نمایش گاه بگریزیم
چشم ها ی ما چهار تا شد و
هر دست ِما ، هر پای ما
جفت جفت شد و
جفتک هایی هم زدیم
گرچه جفنگ ها را
هرگز باور نکردیم
کر هم نبودیم
تا نشنویم چه سگانه
خود را به ساده گی
به سگی باختیم
که عالم را
به چنگ ِ خود می زد
می زند هنوز
و نیز می بازیم .
مهدی رودسری
2012-11-18