بایگانیِ دسامبر, 2013

تیشه بر ریشۀ شیشه ( چهار )

منتشرشده: دسامبر 9, 2013 در Uncategorized

 

کفشت بر پیاده رو می دود

این صدای آشنای پاشنه ها

باز سالسا راه می کند

به وقت ِ دیده شدن یک کالسکه در ازدحام بخار می شود

کودکی که می ماند انگشت ِ سکوت نمی مکد

در مسیر او به کافۀ اشاره می رویم

صیادان ِ ماهی خوار میزها را تصرف کرده اند

خاکسترم را می ریزم در فنجانی به عمد فراموش شده

تو می نشینی روی صندلی برگ های پاییز

خواب ِ کودک ابری بزرگ بر چهرۀ مهتابی

اشک ِ تابلویی را می بینیم بر دیوار

به یادمان می آورد غروب ِ دور ِبودلر را

همین جا زبانش را نوشت

حرف های تاریخ گذشته را مُرد

و از کُمای حال پرسید : توتفاًل منی آیا ؟

رویای شاعر دیوار ندارد

به کلید فکر نمی کند

سفارش می دهد قهوۀ ترک با دوناتِ سوخاری لطفاً

بستگی دارد بحث ِ قفل ها ، رویاها و کلیدها

تا بی نهایت سوی کودکی برگردد

یا حرف های ماهی خوران را بجود چون آدامس در خواب

سنگپارۀ اشک می چکد از نقاشی بودلر

گفت و گوی ما در بارۀ شعر

باز آفرینی  دیدار و

فراموشی دیوارهاست

بنوشیم و بگذریم  . 

 

مهدی رودسری

2013-12-09

 

تیشه بر ریشۀ شیشه ( سه )

منتشرشده: دسامبر 8, 2013 در Uncategorized

 

شعرها کتاب در قفسه ها پوسیدند

حجم ، بی حجم ، نحوی ، بی نحو

شعرهای لحظه ، کمین ، شکار یا شکارهای لحظه

هایکو ، هی کوه ، کجایی کوکوی ماهرو

شعرهای یک چهارم غزل ِ پیش رو

یک چهارم آیاتی از کلام الله

یک چهارم جزمیات ِشهد

یک چهارم شطیات ِ هزل

 شعرهای معناگریز ، معنا لیس ، معنا فریز

نیمایی ، نیمه نیمایی ، نونیمایی ، ضد نیمایی

شعرهایی مثل پوست ِ مار

خالی مانده از مار

در جنگلی که حالا هیزم ِ منقل ِ کبابی

یا هیمۀ تنور نانوایی

تو در صف ایستاده ایی به تنهایی

تا نوبتت شود اِی آخرین اسکناس ِ قبل از بیکاری

بیماری

 آری

مثل ِ هزاران قطعۀ بی عنوان

شعرهایی در قفسه

که کسی از آن ها نمی پرسه

چرا پوسیدند

چرا می پوسند

 چرا نمی بوسند

چرا نمی بوسند.

 

مهدی رودسری

2013-12-08