لب شکافته ناودان
ریزش ِباران
استارت ِهمسایه
سرفۀ اگزوز
عطسۀ گربه
خانۀ بی من
عبور داغ ِآب از کافی میکر
عبور زخمی عمر از کوچه
عبور بشکن ِشادی از میان ِدو انگشت ِشعر خوان ِ شانس
هی می گه بلیطم بُرد هی می گه بُردم بلیطم
عبور شوخ کلید از قفل ِزنگ زده
که ناگهان می شکند
عبور موج از دریا
بر من می پاشد
عبور پاشنۀ سالسا در سالگرد ِ ازدواج مه بانو با جورج
عبور خیس ِلباس از رینگ ِ بوکس با سرما
خبرهای خونین می دانند
عبور پیروز ِگوش
غیر قابل ِ شناسایی
در باز می کند
عبور گربه از ما
می شنوم
باز اشتباه آمدی
می بینم
برمی گردم
برمی گردی .
مهدی رودسری
2013-11-27