بایگانیِ جون 4, 2013

نت ها ( شش )

منتشرشده: جون 4, 2013 در Uncategorized

 

چه باید می گفتم بارانی بود

چتر افشان پایین آمد از پله ها

عینک ِ بورخس روی کلاه ِ گلف

سیگار ِ کاسترو می جوید لای دندان ها

 

آبی ی چشمش پاز یا حکمت

یا همان بهیار ِ داستان ِ همینگوی

که هیچکی را ندید دیگر

 در اسپانیای بعد از جنگ

 

یک پای بریده اش شاملوی شکست

قبل از تبعید به اطراف ِ کرج

بعد از تصرف ِ تهران

که گنجشک ها همگی کوچ کردند

 

چه باید می گفتم جز سلام شما خدایید؟

از کاپشن ِ خیسم فاصله گرفت

فندکش را آتش کرد

دودها به دنبالش بلعیدنش

 

پله ها خالی ماند

از عبور ِ کفش ها جای پایی نماند

به جُستاری از نیچه فکر می کنم

در آپارتمان ِ او گاهی اتاقی مشترک است .

 

مهدی رودسری

2013-06-04

 

نت ها ( پنج)

منتشرشده: جون 4, 2013 در Uncategorized

 

خیس از شوپن ام

دوست ندارم بر چتری بچکم

که زیر ِ قارچ ِ افشانش

والس ِ شما می رقصد

 

صدای مادرم از سوی پنجره :

سرما می خوری بیا

حوصلۀ تب تو دیگه ندارم

قرص های مسکن کجاست نمی دانم

 

لالایی پری زنگنه خواب ِ خواهرم

وطنم شوپن تر از کودکی

در انتخاب ِ بازیچه برای آینده

گریه برای بهترین گم شده ها می کند.

 

مهدی رودسری

2013-06-04