Paste a Video URL
بایگانیِ ژوئیه, 2013
برای خسرو
چترهای خیس قصه ها می گویند
از عطسه هایی که بی حوصله شلیک می شوند
از سرفه هایی که سرما خوردگی به بیمارستان می برند
از اتوبوس هایی که دیر می رسند
از نگاه های خشمگین به راننده
از چشم های ترسیدۀ راننده به زمین ِ لیز
از پنجره هایی که پلک بسته بر جاده
تا مقصرهای واقعی را تصادفی نبینند
از فراموشی ی سرایندۀ شعری عالی
که مجموعه اشعارش را هیچوقت منتشر نخواهد کرد
از آنای سرزمین های همیشه زمستانی
که طولانی ترین دلهره هاش به غم تبدیل شده
از کفش ِ واژگون در جوی
از پایی که در قایق نیست
از تنهایی یک فنجان قهوۀ مرطوب
از چتری که می خواهد دوباره خیس شود
یا هرچه می خواهی از قصه ها
خیس بشنوی.
مهدی رودسری
2013-07-18