خمپاره سوی خدا شلیک می شود
این که می بینی جاده قرمزتر از خون ِشهید است
زخم ِ سربازی سنگین وزن است که بر دوش می کشم
و خون ِ خداست وقتی ناودان ها آواز می خوانند
شکم ِ ابر را همو دریده است
و تو ساز ِ خودت را می نوازی
بستگی به عمق ِ زخم
یا شکافی که سوریه بر پوست ایجاد می کند
وقتی پیام بر زنده بود
بهشت شراب بود و جهنم شمشیر
هنگام تشییع جنازه اش جهنم شراب شد و
رویای بهشت شمشیر ِ دمشق
و ساتورها پستان ها دریدند
و هر که همراه رویای خود نرفت تیرباران شد
این را ابری که بخیه نمی خورد می بارد
ناودان ها چنین شهادت می دهند می دانی
ما خدا را سرانجام به تخت ِ بیمارستان محکوم کردیم
به شربت ها و قرص ها
به آمپولی که سوزش دارد
اما درمان را تا مقصد می پیماید
خدا را خمپارۀ مدرن چه مدل است ؟
مهدی رودسری
2013-10-15