بدون شرح(هفده)
چون آسمان ِ روز ِ بعد از وفات
این روز را به خاطر بسپارید
چون خیابان های پُـر خالی
چشم بسته از آن عبور نکنید
چون چهار راه های نا آشنا به آن دقت کنید
چون تماس ِ موسیقی با ارتعاشات ِ فصل
رنگ های متفاوت چیدن از چشم ِ دل
مثل ِ سلام گرم
سیگار یس پلیز لایت یأ
خداحافظی غمگین
به خاطر بسپارید
تولد ِ بعد از وفات کسی حالا نقطه .
صفر را
رفته از یادها
امروز را به خاطر بسپارید
از نو شروع می شویم
بعد.
مهدی رودسری
2011-11-21
بدون شرح ( هژده)
همانجا سیگار می کشد
مثل ِ بار ِ پیش
شناور در انجماد ِ گرم ِ ودکا
پرندۀ خاکستری لب
یله بر سکوی بار
گاهی نگاهی حرفی
هر دو با دو زبان ِ بیگانه
آزاد چون شوپن
متنفر از تی – وی ها
نزدیک به پیچیدگی ی موسیقی شرق
دور از چیز هایی / دود هایی گرد ِ تنهایی
هر دو نت می نویسیم با کـُد های آشنا
نامه ها که گاه ارسال نمی شوند آه
و تا آخر ِ مومان ِ دوم مستیم
در دشتی از شور
نقطه .
چند ویرگول،،،،،،،،،
طاقت ِ تاخیر ندارد قطار
تمام
امروز هم شعری نوشتم
در ایستگاه ماه
همچنان تابان است .
مهدی رودسری
2011-11-21
بدون شرح (نوزده)
سیگار داری ؟ دادم
خیابان همچنان پاییزی برگ ها خاموش
همچنان در حال ِ تعمیراند پیاده روها در دو سو
چون بار ِ پیش روی همان صندلی / همین بار
ابری نشسته بودیم
فندک داری ؟ دادم
قطره های مجنون ِ تگرگ
(در بطن ِ بی قرار ِ ابر
-
نطفه می بندند… الف – بامداد)
شناور در گیلا سهای گرم ِ ودکا
دو بیگانه با دو زبان ِ بیگانه ما
به یک معنی مشترکیم لیلی!
در خواب نیست رویا
بی صبری چرت می زند حالا
سکوت گاهی از دور تایید می کند
ها سیگار ؟ یس پلیز ، فندک ؟ یس
صاعقه می زند از نو خوشۀ انگوری بر شیشۀ خاکستری
بعد
موسیقی از پنچرۀ شوپن
اسپیکر ها شفاف می بارند
لرزان می دودیم .
مهدی رودسری
2011-11-21
1 . احمد شاملو