چنگ ِ خبرها چون خیس می کـُند خواب را
می پـَرد می کـَند خود را می اندازد روی کتاب ها
بالش را پرت می کنم سوی کتاب ها
تخت را بر می چینم می اندازم روی کتاب ها
از تن پیراهن از سینه دل تهی می کـَنم
چشم می گردانم از کتاب ها
او لخت می شود پنجره باز می کـُند سوی خیابان ها
خم می شود فریاد می کشد
سرخ و آبی و زرد و سبز و بنفش
در تشت ِ پـُر خشم ِجهان ِ نا دیده ها
جهانی آمونیاکی
او فریاد می کشد
کجایی : نیای جهندۀ ما
بیا .
مهدی رودسری
2013-05-22