یک دو سه نفر
یک دو سه قدم
یک دو سه نشستن سه مبل
یک دو سه منتظریم
باد خیابان برف
در همین لحظه حس می کنم
آن وزوز ِ مخوفِ مگس
آژیر در قلب دل
آهسته کشید
گفت : به تخته بزن امسال
زمستان فقط نود برف بود
بارشش هفته هفت پریروز
کمر ِ پنچ تخته شکست
یک دو سه نفر خندیدیم
یک دو سه قدم پشت ِ درند
هر مبل دو صندلی
حس می کنم در همین لحظه
آن وزوز ِ مخوف مگس
خالی و پُر شد.
مهدی رودسری
2014-03-06