بایگانیِ ژوئیه 3, 2011

گذرا گذر

منتشرشده: ژوئیه 3, 2011 در Uncategorized

 

موسیقی یکنواختی  خیابانی  گاهی

خاموشم می کند/ کرد

مثل له  کردن فیلتر در جا سیگاری

خفه شدن دود  در  دیداری  دیواری

داشتم طلا درمس

براهنی – شاملو – شعر – نقد – نیش – عسل – نوش – نه زهر

نظر نظر

می خواندم / می خوانم

خاموش خاموش

سیگار هم دود می کند / می کرد

وسط چمن یکدست سبز

صندلی تنهایی

غروب را غروبتر می کند / می کرد

در تنهایی

ع- پاشایی آمد

شاملو – شعر – پاشایی – نقد – سپاس – قند – نوش – عسل

نه فراموش – نه فراموش

سلاخی می گریست

از خیابا نگاهی  سریع  گاهی

  گوش پاره می کند / می کرد

می گذشت / می گذرد

گذرا گذر نه خاموشم  کرد

نه می کند شب چراغ را خاموش

خاموش.

 

مهدی رودسری

2011-06-28

 

 

 

برای رخساره

منتشرشده: ژوئیه 3, 2011 در Uncategorized

 

چقدر راه آمدیم تا نشستیم روی یه صخره

روبرو ی یه شهر سنگی

هیچکس با ما نیست تا عکسی از ما بگیره برای یه خاطره

یه لحظه از زندگی یکی از میلیاردها قطره

دوربین تو با تو نیست

دور بین من یادم رفته

بین ما فقط یک حرفه که مدتهاست شبیه سنگه

 تیزه وگاه مکعبه

لوزی و دایره و این حرفها

بادم که می وزه بی زوزه است و فقط عرق خشک می کنه

بی مزه این زمین

که مدتهاست فقط طعم اخبار روز می ده در روزنامه ها

طعم خیار بی نمک

طعم سیاست و مذهب

طعم تجارت

طعم قبرهای بی شناسنامه

طعم نامه های بی آدرس

طعم کوه های بی قله

طعم عشق های بی رویا

عشقبازیهای بی لذت

و بادهایی که بی برفندو بی باران

بدون صدای تلنگر تگرگی بر چتری

 که بباره شوق گرفتن عکسی در آن میان

با موسیقی نرمی که بخوانه تا اینجا

که جانشینی برای تو

یا من نیست.

 

مهدی رودسری

2011-03-08

 

 

جلاد

 

یه تیکه از همین کیک وانیلی

می ارزه به سالها شنیدن حرفهای تو

که طعم قبرستانها رو می ده بدون قبرهای بدون اسم

یا عکسی از تصویر های تو در همۀ صفحات اول روزنامه هاو تی وی ها

 

یه جرعه از همین آب یا آبجو

می ارزه به مزه مزه کردن سالها صحبت های تو

که طعم تیغۀ تیزچاقوهاست قبل از بریدن گلوی قربانی

 

یه نغمه از همین موسیقی مدرن

می ارزه به مدتها نیاندیشیدن به رفتارهای تو

که طعم بیمارستانهارو می ده وقتی

صدا سالمه

نبض می نوازه

قلب انعکاس مغزه

دست همپای پا می دوه

مرزها دیوارهای زندان نیست

 

یه ساعت از همین زندگی بدون بازگشت

می ارزه به هزاران لحظه که خطور می کنی به ذهنم

خط می زنی و

خط می زنی دوباره خاطرات شیرین زندگی

تا دوباره

دیدار قبرت طلایی تر باشه

 

یه تیکه از همین شعر مشوش

می ارزه به سالها زندگی تو

که سالهای سال  را

نو به نو

خفه کردی.

 

مهدی رودسری

2011-03-08  

 

 

می دانم

 

تا ابد که نمی تونیم بایستیم کنار هم بشیم دو درخت ایستاده مرده

تا ابد که نمی تونیم راه بریم کنار هم بشیم دو ماشین متحرک مرده

تا ابد که نمی تونیم بشینیم کنار هم بشیم دو شاهد هم زنده هم مرده

آسمون امروز عشقیه گاه با باران

عشقیه گاه با آفتاب

گاه برف و تگرگ

گاهی و فقط گاهی بی مذهب و صدای بی مغز سیاست

دلم نمی خواد هیچ تصویری در تی وی

نمی خوام هیچ کلمه ایی از مجله ایی و روز نامه ایی

نمی خوام هیچ خبری از سایتی در کامپیوترم

نمی خوام هیچ زنگی از تلفنم سلفونم یا از تو

برای یه روز

یک ساعت

بمبارانم نکن

موسیقی باش

برای مدتی رها شو

بخواب و بیدار شو

 طناب پاره کن

پاره کن

پیاده روی گاهی تنهایی

پاسخ سوالات قبل از مرگ و

چشیدن آبه

همین که داخل همین بطریست.

 

مهدی رودسری

2011-03-08