تونل در تونل
تا به تو برسد
می کنَم
کوکب ِ برگ برگ
با عطر ِماه سفید
بر پشتخوان ِ نابینایی.
مهدی رودسری
2011-06-17
تونل در تونل
تا به تو برسد
می کنَم
کوکب ِ برگ برگ
با عطر ِماه سفید
بر پشتخوان ِ نابینایی.
مهدی رودسری
2011-06-17
ابری به بازی
درخت را خیس می کند
تو از ترس هیس بلندی می کاری
به جای بوسه ایی بر دهانی
و خمان خمان می جهی
از کنارۀ دیواری
سکوت آشوب می کند
در نیمه های یک روز بهاری
نزدیک می شود تودۀ زیبایی
پیش از آنکه سیاهی شتاب کند
شکار کند ما را با شکایت های آشنایی
که شبیه شعر شده است
چتری می آوری
درختی دیگرمی افشانی
و می تارانی بارانی
که برما جارو می کشد
ما را به جارو می کُشد
مرگ را می گویم.
مهدی رودسری
2011-05-20